loading...
یه پاتوق واسه وب گرد ها
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 1029 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)
 

یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله 

داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر

کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر

کوچولو قبول کرد.

پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و ..

بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام

شیرینیاشو به پسرک داد.

همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو

نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله

هاشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از

شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام به تمام دوستان امیدوارم که از این انجمن خوشتون بیاد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    چه بخشی رو به سایت اضافه کنم ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 813
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 84
  • تعداد اعضا : 93
  • آی پی امروز : 296
  • آی پی دیروز : 101
  • بازدید امروز : 598
  • باردید دیروز : 466
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,827
  • بازدید ماه : 1,827
  • بازدید سال : 33,595
  • بازدید کلی : 1,305,528
  • کدهای اختصاصی